کد مطلب:106550 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:165

خطبه 165-تحریض به الفت با یکدیگر











[صفحه 572]

از سخنان آن حضرت علیه السلام است: قیض البیض: شكستن تخم است: قصت البیضه یعنی تخم را شكستم، اداح: جمع ادحی بر وزن افعول و مصدر آن دحواست و آن جایی است كه شتر مرغ در آن جوجه می گذارد. انقاضت: بی آن كه آن را بشكنند شكافته شد. تقیضت: بر اثر شگافتگی شكسته شد. (باید كوچك شما به بزرگ شما اقتداء كند، و بزرگ شما به كوچك شما مهربان باشد، شما مانند ستم پیشگان جاهلیت نباشید كه نه در این آگاهی به دست می آورند، و نه در شناختن خداوند می اندیشیدند، همچون تخم پرندگان در آشیانه شترمرغ بودند كه شكستن آن گناه است، و (چون ممكن است تخم مار باشد) جوجه آن مایه شر و فساد. امیرمومنان (ع) در این سخنان دستور می دهد كه كوچك آنان به بزرگشان تاسی كند، زیرا بررگترها از آمودگی و زیركی و عاقبت اندیشی بیشتری برخوردارند و به این كه نمونه و سرمشق باشند سزاوارترند، همچنین به بزرگسالان سفارش می كند كه به خردسالان و كوچكترهای خود مهربان باشند، زیرا به كوچكترها گمان ضعف می رود و در معرض این احتمال اند و شایسته نوازش و مهربانی اند، و به سبب كم تجربگی در كارها معذور می باشند، این كه امام (ع) نخست به كوچكترها فرمان می دهد كه از بزرگت

رها پیروی كنند چون آنها به تادیب و آموزش نیازمندترند، و هدف از به كار بستن این دستورها انتظام امور، و ایجاد دوستی و همبستگی میان آنهاست، پس از این آنان را منع می كند از این كه همانند جفاكاران و ستم پیشگان دوران جاهلیت باشند كه نه درصدد آموختن و فهمیدن دین بودند و نه اوامر الهی را درك می كردند، و درست به تخم افعی در لانه خود شبیه بودند، كه اگر كسی آن را بشكند بدین سبب كه این جانور را آزار داده و یا بنابر آنچه گفته شده به گمان این كه تخم حیوان دیگری مثلا مرغ سنگخواره باشد گناه كرده است و اگر آن را رها كند و نشكند نگهداری آن شر و فسادی بر پا می كند، زیرا اژدهایی كشنده از آن بیرون خواهد آمد، اینان هم اگر شبیه همان ستمگران دوران جاهلیت باشند همین وضع را دارند، زیرا آزار و اهانت آنها از نظر حفظ حرمت اسلام ظاهری آنان روا نیست، و اگر بدین حال رها و به دست نادانی و نابخردی خود سپرده شوند، شیطانهایی به بار خواهند آمد. و توفیق از خداوند است.

[صفحه 574]

قزع: پاره ابرهای پراكنده، مستثارهم: جای جوش و خروش ابرها، قاره: قرارگاه، اكمه: تپه، حداب: جمع حدب، زمین بلند، ذعذعه: با هر دو ذال نقطه دار، پراكندن، (پس از انس و همدمی از یكدیگر جدا گشتند، و از اصل و ریشه خود دور و پراكنده شدند، برخی به شاخه ای آویختند و به هر سو كه مایل گشت مایل شدند، تا این كه خداوند آنان را برای بدترین روزی كه بنی امیه در پیش دارند مانند ابر پاییزی گرد خواهد آورد، و مانند ابرهای به هم پیوسته و انبوه میان آنان سازش و همبستگی برقرار می سازد، سپس دردهایی بر روی آنها می گشاید، و از جایی كه برانگیخته می شوند مانند سیل میان دو باغ (شهر مآرب) سرازیر می شوند آن چنان كه هیچ پشته و تپه ای به حال خود بر جای نمی ماند، و این سیل را استواری و پا برجایی كوه و بلندای زمین از راه خود برنمی گرداند، خداوند آنان را در درون دره ها پراكنده، و سپس مانند چشمه سارها در زمین روان می سازد، و به وسیله آنها حقوق گروهی را از گروه دیگر باز می ستاند و مردمانی را در جای مردمان دیگر می نشاند، به خدا سوگند آنها پس از برتری و قدرتمندی مانند دنبه كه بر روی آتش آب می شود گداخته و نابود خواهند شد. در این بخ

ش از خطبه روی سخن امیرالمومنان (ع) با اصحاب و یارانش می باشد، مراد از اصل در عبارت و تشتتوا عن اصلهم خود آن حضرت علیه السلام است، وجدایی آنها پس از انس و الفت، كناره گیری آنها از جمعیت آن بزرگوار و پیوستن آنها به خواج و جز آنهاست. فرموده است: فمنهم اخذ بغصن. یعنی برخی از این یارانش به كسی كه پس از او از خاندان پیامبر گرامی (ص) جانشین او خواهد شد تمسك خواهند جست و به راه او خواهند رفت مانند شیعیان، و این كه برخی دیگر به راه دیگر خواهند رفت گفته نشده و در تقدیر است به سبب این است كه با بیان حال دسته نخست، به ذكر احوال دسته دوم نیازی نبوده است. فرموده است: علی ان الله سیجمعهم. یعنی كسانی كه بر اعتقاد خود نسبت به ما پایدار بوده، و در بدترین سرنوشتی كه بنی امیه در پیش دارد شركت نداشته باشند خداوند آنان را به دور هم گرد خواهد آورد، گرد آمدن این گروه و پیوستن آنها را به یكدیگر به پاره های ابر پراكنده در پاییز تشبیه فرموده است كه به هم پیوسته و انبوه و متراكم می گردد، و مناسبت این تشبیه، اجتماع این گروه پس از جدایی و پراكندگی آنهاست، مراد از درهایی كه خداوند به روی آنان باز می كند یا عبارت از نوع آراء و اعتقادهایی ا

ست كه موجب غلبه و برانگیختن آنها به گردهمایی و اجتماع آنها شده، و یا اسباب و انگیزه هایی اعم از اینهاست مانند دیگر عواملی كه موجب چیرگی و غلبه اشت از قبیل همیاری یكدیگر و ایثار در جان و مال و مانند اینها. امام (ع) برای قیام و خروج این جمعیت، واژه سیل را استعاره فرموده، و جنبش آنها را به سیل عرم كه موجب نابودی دو باغستانی كه این سیل از میان آنها گذشته و سد مآرب را ویران ساخته تشبیه فرموده است، و این دو باغستان در شهر سبا (در یمن) بوده و قرآن كریم از آن خبر داده كه (فارسلنا علیهم سیل العرم و بدلناهم بجنتیم جنتین) وجه مناسبت در این تشبیه قیام و خروج شدید اینها و ویرانی و تباهی است كه به وسیله آنان به وجود می آید همانند سیل كه زمینهای بلند هم از آسیب آن مصون نمی ماند، و كوههای استوار آن را از راه و جریان خود باز نمی گرداند، یعنی رویدادی سخت فراگیر است. پس از این فرموده است: یذعذعهم الله فی بطون اودیته، ثم یسلكهم ینابیع فی الارض. جمله دوم از الفاظ قرآن است، و منظور این است: همان گونه كه خداوند باران را از آسمان فرود آورده، و در لابلای زمین جا می دهد، و سپس از دهانه چشمه ها سرازیر می گرداند، این گروه را نیز به همین

گونه در دل دره ها و تنگناهای زمین پراكنده و پنهان ساخته و پس از این آنان را ظاهر گردانیده به وسیله آنان حقوق از دست رفته گروهی را از گروه دیگر باز می ستاند، و قومی را در سرزمین و دیار قوم دیگر جا داده استیلا می بخشد، سپس سوگند یاد می كند كه آنچه بنی امیه دارند همچون دنبه كه بر روی آتش آب می شود گداخته می گردد، وجه مشابهت نابودی و از میان رفتن آنها می باشد، مصداق این وقایع كه امیرمومنان (ع) از آنها خبر داده، نهضت شیعیان هاشمی و اتفاق آنها در براندختن حكومت بنی امیه است، و در این دعوت و قیام كه در اواخر دوران حكومت مروان حمار آخرین فرمانروای اموی واقع شد آنهایی كه در دوستی علی (ع) و خاندان او ثابت قدم بودند و هم غیر اینان شركت داشتند. امام

[صفحه 574]

تهنوا: سست می شوید، توهین الباطل: خوار گردانیدن باطل، فادح: سنگین، ای مردم! اگر در یاری حق از كمك به یكدیگر دست باز نمی داشتید، و در پست كردن و زبون ساختن باطل سستی نمی كردید، كسی كه همپایه شما نیست بر شما طمع نمی كرد، و آن كه در برابر شما قوت یافته بر شما توان و نیرو نمی یافت، لیكن شما قوم بنی اسرائیل سرگردان شدید، و به جان خودم سوگند پس از من سرگردانی شما چند برابر خواهد شد، زیرا شما حق را رها و به پشت سر انداختید، و از كسی كه نزدیكتر است بریدید و به دورترین پیوستید! و بدانید اگر از رهنمای خود پیروی می كردید شما را به راه پیامبر خدا (ص) می برد، و از رنج بیراهه روی آسوده می گشتید و این بار گران دشواریها را از دوش خود به دور می انداختید. امام (ع) پس از این سخنان به نكوهش شنوندگان می پردازد، و به عواملی كه موجب برانگیختن طمع و چیرگی كسانی بر آنها شده كه از نظر قدرت و منزلت از آنان پست ترند اشاره می فرماید و منظور آن حضرت معاویه و یاران اوست، و این عوامل عبارت از خودداری آنها از یاری حق، و ضعف و سستی آنان در زبون گردانیدن باطل است، و این سخنان را برای سرزنش و توبیخ آنان بیان می كند، سپس امام (ع

) سرگشتگی و حیرتزدگی آنها را به سرگردانی قوم بنی اسرائیل تشبیه می كند، و از آنچه سبب این شباهت است، سستی و خواری و زبونی اینهاست همان گونه كه بنی اسرائیل به سبب نافرمانی و خودداری از اجرای اوامر الهی، خداوند آنها را در وادی سرگردانی گرفتار، و به خواری و زبونی دچار ساخت، پس از این آنان را از فرجام این سستی و سرانجام خودداری آنان را یاری یكدیگر خبر داده و هشدار می دهد كه ادامه این روش مایه مزید حیرت، و پس از درگذشت آن حضرت موجب پراكندگی و روگردانیدن آنان از حق، و بریدن از آن بزرگوار است با همه خویشی و پیوستگی كه با پیامبر خدا (ص) دارد، و باعث پیوستن به معاویه و جز اوست با همه دوری نسبتی كه معاویه را با پیامبر (ص) است. سپس آن حضرت به ارشاد شنوندگان و جلب آنان برای پیروی و فرمانبرداری از خود پرداخته و فرموده است: اگر دعوت كننده را فرمانبردار باشید و مراد او از دعوت كننده خود آن حضرت است، شما را به شیوه و طریقه پیامبر گرامی (ص) سوق داده و به آن راه، خواهد برد، و از رنج گمراهی و سرگشتگی رهایی خواهد یافت، و بار گناهان آخرت را از دوش خود برخواهید داشت، گناهانی كه بسیار سنگین است، شاید مراد آن حضرت از بار سنگین، گرفت

اریهای همین اوقات رویدادهای دشواری باشد كه به سبب سرپیچی و نافرمانی مردم از اوامر آن حضرت به آنها رو آورده بود. و توفیق از خداوند است.


صفحه 572، 574، 574.